reza99

خدمات مشاوره خانواده و روانشناسي

علل كاهش ميل جنسي در مردان و زنان

۱۶ بازديد

ميل جنسي كم يا كاهش ميل جنسي مي تواند بر مردان و زنان تأثير بگذارد. غيرعادي نيست كه علاقه افراد به رابطه جنسي در دوره هاي مختلف زندگي به دليل تغييرات هورموني، سن و استرس در نوسان باشد.

 

با اين حال، ميل جنسي پايين اگر باعث استرس شود، بر رفاه كلي فرد تأثير بگذارد يا منجر به اضطراب در مورد رابطه آنها شود، مي تواند مشكل ساز شود.

 

ميل جنسي پايين مي تواند دليل پزشكي زمينه اي داشته باشد يا ممكن است به دليل عوامل سبك زندگي باشد. در اين مقاله مركز مشاوره فميليكو، علل كاهش ميل جنسي در مردان و زنان، درمان‌هاي بالقوه و زمان صحبت با پزشك را بررسي مي‌كنيم.

 

كاهش ميل جنسي در مردان و زنان

علل كاهش ميل جنسي در مردان و زنان عبارتند از:

 

شرايط مزمن

چندين بيماري و بيماري مزمن مي تواند بر عملكرد جنسي تأثير بگذارد. اين شامل:

 

ديابت:

سطح بالاي قند خون مي تواند باعث آسيب عروقي و عصبي شود. اين اثرات مي تواند منجر به اختلال نعوظ در مردان و كاهش جريان خون به اندام تناسلي در زنان شود. زنان مبتلا به ديابت ممكن است ميزان بيشتري از عفونت هاي قارچي و مثانه را تجربه كنند كه مي تواند رابطه جنسي را دردناك يا ناراحت كننده كند.

استئوآرتريت:

افرادي كه درد و سفتي مفاصل را تجربه مي‌كنند ممكن است شركت در فعاليت‌هاي جنسي برايشان دشوارتر باشد.

بيماري قلبي:

بيماري قلبي مي تواند منجر به آسيب عروق خوني و كاهش گردش خون شود. اين آسيب مي تواند جريان خون در اندام تناسلي را كاهش دهد و برانگيختگي يا روانكاري را كاهش دهد.

فشار خون بالا:

فشار خون بالا همچنين مي تواند بر گردش خون تأثير بگذارد.

سرطان:

درمان‌هاي سرطان، از جمله جراحي، شيمي‌درماني و پرتودرماني، همگي مي‌توانند بر ميل جنسي تأثير بگذارند.

آپنه انسدادي خواب:

تحقيقات نشان مي‌دهد كه آپنه انسدادي خواب درمان نشده مي‌تواند باعث علائم كاهش ميل جنسي شود.

داروها

برخي از داروها مي توانند باعث اختلال در عملكرد جنسي يا كاهش ميل جنسي شوند. اين داروها عبارتند از:

 

داروهاي ضد افسردگي با اثرات سروتونرژيك

داروهاي ضد روان پريشي كه سطح پرولاكتين را افزايش مي دهند

داروهايي براي بزرگ شدن پروستات، از جمله فيناسترايد و دوتاسترايد

داروهاي ضد بارداري هورموني

داروهاي فشار خون بالا

استفاده تفريحي از مواد مخدر يا مصرف بيش از حد الكل مي تواند منجر به كاهش ميل جنسي شود.

 

عوامل عاطفي و رواني

بسياري از عوامل عاطفي و رواني مي توانند بر تمايل فرد به رابطه جنسي تأثير بگذارند.

 

مسائل مربوط به سلامت روان ناشي از اضطراب، افسردگي، خستگي، عزت نفس ضعيف يا سوء استفاده جنسي قبلي مي تواند علاقه فرد را به فعاليت جنسي كاهش دهد.

 

مشكلات رابطه، از جمله عدم اعتماد، تعارض، و ارتباطات ضعيف نيز مي تواند ميل جنسي افراد را كاهش دهد.

دلايل ميل جنسي كم در زنان

علل كاهش ميل جنسي در زنان مي تواند شامل موارد زير باشد:

 

يائسگي

مشكلات جنسي مربوط به يائسگي اغلب نتيجه كاهش سطح استروژن است.

 

يائسگي همچنين باعث كاهش تستوسترون مي شود كه زنان به مقدار كم توليد مي كنند. سطوح پايين تستوسترون مي تواند به كمبود ميل جنسي كمك كند.

 

پس از يائسگي، سطوح پايين استروژن مي تواند باعث نازك شدن و خشكي واژن شود كه ممكن است منجر به ناراحتي و مقاربت دردناك شود.

 

اگر فردي در حين رابطه جنسي احساس ناراحتي يا درد كند، ممكن است شروع به پيوند دادن اين احساسات با رابطه جنسي كند و علاقه چنداني به آن نداشته باشد.

 

بارداري

تغييرات هورموني كه در طول بارداري و بعد از آن رخ مي دهد مي تواند بر ميل جنسي زنان تأثير بگذارد. اين تغييرات روي همه افراد متفاوت است. برخي از زنان ممكن است علاقه بيشتري به رابطه جنسي داشته باشند، در حالي كه برخي ديگر ممكن است ميل جنسي پاييني داشته باشند.

 

هورمون‌هاي زنان در طول ماه‌هاي پس از زايمان همچنان در نوسان هستند، كه ممكن است در اين زمان نيز بر ميل جنسي تأثير بگذارد.

 

چه راه‌هاي براي كاهش ميل جنسي در افرادي كه تمايل زيادي به رابطه دارند وجود دارد؟

 

علاوه بر افزايش ميل جنسي، كم كردن تمايلات جنسي نيز دغدغه بسياري از افراد است. عده‌اي از افراد ميل زيادي به برقراري رابطه دارند و سبب مختل شدن زندگي روزمره آنان مي‌شود. برخي از راه‌هاي كاهش ميل جنسي عبارت است از:

  1. دوري از محرك‌هاي جنسي و فيلم‌هاي پورن
  2. ايجاد فعاليت و سرگرم كردن خود
  3. رژيم غذايي مناسب براي كاهش ميل جنسي
  4. ورزش
  5. مراجعه به متخصص و مصرف داروهاي كاهش دهنده ميل جنسي
  6. مديتيشن
  7. پرهيز از لمس اندام جنسي
  8. رفت و آمد بيشتر با دوستان و پر كردن اوقات فراغت خود
  9. رشد معنوي و ارتباط بيشتر با خدا

منبع:

https://familico.ir/low-libido/

https://www.medicalnewstoday.com/articles/324861#in-women

 

 

 

زوج درماني آنلاين چه تفاوتي با زوج درماني سنتي دارد؟

۱۳ بازديد

 

ما در مركز مشاوره آويژه نه تنها روشي را كه درمانگران زوج درماني انجام داده‌اند متحول مي‌كنيم، بلكه به دنبال كاهش انگ دريافت مشاوره زوج‌ها و در دسترس‌تر و مقرون به صرفه‌تر كردن زوج درماني هستيم.

 

زوج درماني آنلاين داراي مزاياي متعددي است كه در زوج درماني رو در رو سنتي وجود ندارد. اولاً، با توجه به توانايي اشتراك‌گذاري هر چقدر كه مي‌خواهيد، بدون هيچ وقفه، فرصتي براي ارتباط بسيار بيشتر وجود دارد. توانايي پردازش افكار خود قبل از ارسال پيامك به آنها و به اشتراك گذاشتن آنها در اتاق درمان منجر به برقراري ارتباط مناسب تر و كارآمدتر توسط شركا مي شود.

 

اين قالب همچنين زمان و فضايي را براي هر شريك فراهم مي كند تا پاسخ شريك خود را پردازش كند و به جاي تمركز بر آنچه كه قرار است بگويد، در مورد آنچه كه "شنيده" است، فكر كند. برخي از افراد همچنين متوجه مي‌شوند كه مي‌توانند خود را از طريق نوشتن بهتر توضيح دهند و به بيان احساسات بازتر و صادقانه‌تر اجازه دهند. زوج درمانگران آويژه فضاي گفتگويي را همچنين فراهم ميكنند كه اين فرمت امكان مكالمات بسيار سازنده‌تري را فراهم مي‌كند كه منجر به پيشرفت سريع‌تر در درمان مي‌شود.

 

زوج درماني آنلاين همچنين براي زوج هايي كه يكي از زوجين يا هر دو مرتباً به مسافرت مي روند يا برنامه هاي بسيار متفاوتي دارند و نمي توانند زماني را براي شركت در جلسات زوج درماني با هم هماهنگ كنند، ايده آل است. علاوه بر اين، زوج‌هاي داراي فرزند كه در يافتن مراقبت از كودك مشكل دارند، مي‌توانند تا حد زيادي از دسترسي مشاوره زوج درماني بهره ببرند.

 

زوج‌درماني حضوري نيز معمولاً تحت پوشش بسياري از طرح‌هاي بيمه سلامت قرار نمي‌گيرد و تنها پس از چند جلسه مي‌تواند براي بسياري از خانواده‌ها بسيار پرهزينه باشد. زوج درماني آنلاين مي تواند جايگزين بسيار مقرون به صرفه تري باشد.

چگونه درمان آنلاين مي تواند به شما در رسيدن به اهدافتان كمك كند

جان در مديريت تكانه هايش مشكل داشت. خواه در طول يك شام با والدين دوست دخترش لحن ركيك را به زبان بياورد يا در وسط يك جلسه به رئيسش توهين كند، او دائماً دچار مشكل مي شد. براي پيشرفت در حرفه خود و حفظ يك رابطه سالم، او نياز به تغيير داشت. سرانجام تصميم گرفت هدفي را تعيين كند:

كنترل آنچه از دهانش بيرون مي آيد.

 

اين استراتژي به طرز بدي شكست خورد. جان متوجه شد كه هدف مبهم است و كسي نيست كه به او كمك كند تا به آن برسد. به نظر منصفانه نبود كه بار دوست دختر و همكارانش را با رفتارهايش سنگين كند. او به كمك يك حزب بي طرف نياز داشت اما مطمئن نبود كه كجا پيدا كند.

 

يكي از بزرگترين مزاياي درمان، كار با يك متخصص است كه براي كمك به تعيين اهداف واقع بينانه و قابل اندازه گيري هزينه مي كنيد. يك درمانگر مراجع را پاسخگو نگه مي دارد و آنها را وادار مي كند تا آنچه را كه مي خواهند دنبال كنند.

 

در طول جلسات سنتي درمان حضوري، مشاوران معمولاً يادداشت هايي را در مورد اهداف مشتريان خود يادداشت مي كنند. براي هر مراجع يك پد يا نوت بوك وجود دارد. هر بار كه مراجع پيشرفت مي كند يا به هدفي مي رسد، درمانگر پرونده او را به روز مي كند.

 

از آنجايي كه فقط درمانگر مي تواند اين مستندات را ببيند، مراجع روشي براي بررسي دستاوردها و كاستي هاي خود ندارد. حتي زماني كه افراد اهداف خود را به ياد مي آورند، جزئيات آن چنان تازه و ملموس نيستند. پس از چند جلسه هفتگي، صفحات يادداشت هاي مربوط به اهداف مهم اغلب زير بحث احساسات جديد و تغييرات زندگي مدفون مي شوند.

 

درمان آنلاين زوج درماني را فراهم مي كند كه هم درمانگر و هم درمانگر مي توانند سلامت روان و اهداف زندگي را به راحتي و كارآمدتر پيگيري كنند. به عنوان مثال، يك اتاق گفتگوي امن ارائه مي دهد كه در آن مراجع و متخصصان سلامت روان مي توانند يادداشت ها را به اشتراك بگذارند. يادآوري هدف به خود به سادگي پيمايش به بالا است. كاربران مي توانند به جاي اينكه منتظر تجديد نظر هفتگي باشند، اتاق گفتگو را هر چند وقت يكبار كه دوست دارند بررسي كنند. آنها حتي مي توانند از درمانگر خود بخواهند كه يادآوري هاي مكرر را براي مهم ترين اهداف ارسال كند.

هنگامي كه درمانگر ، با يك مراجع كه مشكلات اضطرابي داشت، كار مي كرد، رابط به او كمك كرد تا با الگوهاي فكري منفي كه به اين بيماري كمك مي كند مبارزه كند. از آنجا كه مراجع نگراني ها و نگراني هاي خود را در اتاق آنلاين خود نوشته بود، مراجع مي توانست به حملات اضطراب خاصي اشاره كند.

 

مراجع گفت: "من توانستم روند فكرش را در عمل به او نشان دهم." بدون اينكه بتوانيم آن را نوشته شده ببينيم، فكر مي‌كنم درك اين مفهوم و پيشرفت بيشتر طول مي‌كشيد.»

 

مراجع در نهايت از شواهد تفكر مضطرب خود براي به چالش كشيدن باورهاي منفي و تلاش براي جايگزيني آنها با باورهاي مثبت و منطقي استفاده كرد. اين تاكتيك به او اجازه داد تا هدف خود را براي كاهش موارد اضطراب ناتوان كننده به ياد بياورد و در آن موفق شود.

 

اگر جاه طلب هستيد يا در انجام ماموريت هاي خاص زندگي مشكل داشتيد، درمان آنلاين را در نظر بگيريد. سطح بالاي مسئوليت پذيري و مشاركت ممكن است به شما كمك كند در تلاش هايي كه قبلا كوتاهي كرده بودند موفق شويد.

منبع:

 

https://psychology.avije.org/

 

https://www.talkspace.com/blog/everything-you-need-to-know-about-couples-therapy/

 

https://www.mayoclinic.org/tests-procedures/marriage-counseling/about/pac-20385249

https://www.talkspace.com/blog/online-therapy-can-help-reach-goals/

نحوه تغيير واژن شما پس از زايمان

۱۰ بازديد

همه چيز با كف لگن شما شروع مي شود و ما در مشاوره فميليكو همه چيزهايي را كه بايد بدانيد به شما مي گوييم.

 

قرار نيست بعد از بچه دار شدن تا آخر عمر بي اختياري ادرار داشته باشيد.

 

اين يك تذكر درستي كه به افراد باردار گفته مي شود: بچه دار شويد و آماده باشيد تا از يك زندگي در معرض خطر، در كنار ساير موارد نامطلوب استقبال كنيد. فرض اساسي اين است كه زايمان شما را به شكستگي كف لگن محكوم مي كند و اين دقيقاً همين طور است.

 

 

كف لگن شما يك عضله است و نياز به ورزش دارد

اكنون، فداكاري‌هاي فيزيكي زيادي وجود دارد كه بدن براي رشد و به دنيا آوردن يك كودك از سر مي‌گذرد. و گاهي اوقات، به دليل حاملگي، تروماي مربوط به زايمان، يا ساير شرايط موجود، اثرات زايمان بسيار فراتر از مرحله پس از زايمان براي فرد تولد باقي مي ماند.

 

با اين حال، براي اكثر زايمان‌هاي بدون عارضه واژينال و سزارين، اين ايده كه شما براي هميشه هنگام خنديدن يا سرفه كردن خود بي اختيار ادرار مي‌كنيد، يك افسانه و در عين حال مضر است. با درمان اختصاصي كف لگن خود، مدام ادرار نخواهيد كرد، يا مجبور نيستيد.

 

ببينيد، كف لگن مانند هر عضله ديگري در بدن شماست (اما بسيار سردتر است، زيرا يك تن از كار فوق العاده را انجام مي دهد).

 

عضله كف لگن چيست؟

به طور خلاصه، كف لگن شما باورنكردني است. مانند يك بانوج در ناحيه پرينه شما قرار مي گيرد و به مثانه، مجراي ادرار، واژن، مقعد و راست روده متصل مي شود. مثانه، روده ها و رحم شما روي آن قرار مي گيرند و از جلو به پشت و پهلو به پهلو از استخوان شرمگاهي تا دنبالچه شما متقاطع مي شوند.

 

مي تواند بالا و پايين حركت كند. باز و بسته شدن مجراي ادرار، واژن و مقعد خود را كنترل كنيد. و حاوي شبكه اي غني از بافت همبند و فاسيا است.

 

به عبارت ديگر، BFD است. زماني كه ادرار مي كنيد، مدفوع مي كنيد، رابطه جنسي داريد، به ارگاسم مي پردازيد، مي ايستيد، مي نشينيد، ورزش مي كنيد - تقريباً همه چيز كف لگن خود را درگير مي كنيد. و به شدت تحت تاثير وزن حاملگي و ضربه ناشي از زايمان طبيعي (يا فشار دادن قبل از سزارين برنامه ريزي نشده) قرار مي گيرد، زيرا كشش، كشيده شدن و آسيب بافت نرم را تجربه مي كند.

 

كف لگن پر از شگفتي است. در اينجا چيزي است كه شما بايد بدانيد

1. بي اختياري پس از زايمان طبيعي است - اما فقط براي مدت محدودي

با توجه به سفري كه كف لگن شما با بارداري و زايمان طي كرده است، پس از زايمان ضعيف خواهد بود. Erica Azzaretto Michitsch، PT، DPT، WCS، يكي از بنيانگذاران فيزيوتراپي Solstice در شهر نيويورك، مي گويد به همين دليل، ممكن است تا شش هفته پس از زايمان در نگه داشتن ادرار خود، به ويژه زماني كه مي خنديد يا سرفه مي كنيد، مشكل داشته باشيد.

 

اگر آسيب ديديد يا پارگي درجه دو يا بيشتر داشتيد، ممكن است تا سه ماه پس از زايمان بي اختياري را تجربه كنيد. «آيا مي خواهيم اين اتفاق بيفتد؟ نه، بيلي مي گويد. "اما اين احتمال دارد." اگر هيچ پارگي يا آسيب مستقيمي به كف لگن وارد نشد، «تا سه ماهگي شلوار نبايد ادرار كند».

 

2. بسيار نادر است كه شما پس از بچه دار شدن "شل" باشيد

اين ايده كه شما "شل" هستيد، فقط يك ترس توهين آميز و جنسيتي نيست. از نظر باليني نادرست است! «بسيار به ندرت كسي پس از تولد «شل» مي شود. كارا مورتيفوگليو، PT، DPT، WCS، يكي از بنيانگذاران فيزيوتراپي Solstice در شهر نيويورك، توضيح مي‌دهد كه تن كف لگن شما در واقع بالاتر است.

 

عضلات كف لگن در دوران بارداري كشيده مي شوند و با زايمان كشيده مي شوند. مورتيفوليو مي‌گويد در نتيجه، «عضلات معمولاً در پاسخ سفت مي‌شوند.» فشار دادن طولاني مدت، پارگي، بخيه زدن و/يا اپيزيوتومي تنها باعث افزايش تنش و التهاب و فشار اضافي به ناحيه مي شود.

چرا زايمان باعث گشادي واژن در زنان مي‌شود؟

همانطور كه گفتيم يكي از شايع ترين و مهم ترين دلايل گشادي واژن، زايمان طبيعي است. قطر واژن بانوان حدود 2.1 سانتي متر تا 3.5 سانتي متر مي‌باشد. در هنگام داشتن رابطه جنسي، قطر واژن كمي بيشتر از اين اندازه مي‌شود اما در هنگام زايمان طبيعي، اندازه متوسط سر نوزاد حدود 11 سانتي متر است! بنابراين در هنگام زايمان، جنين با عبور از واژن، بافت هاي اين ناحيه را دچار كشيدگي مي‌كند. در بعضي از موارد، كشيدگي واژن به اندازه‌اي است كه بعد از زايمان به راحتي قابل ترميم نخواهد بود و در نتيجه سبب گشادي واژن بعد از زايمان مي‌شود. پس بهتر است قبل از اينكه دچار كشيدگي و شل شدن واژن شويد، از اين اتفاق جلوگيري كنيد.

چگونه از گشاد شدن واژن بر اثر زايمان طبيعي جلوگيري كنيم؟

معمولا بيشتر مادراني كه بيش از دو زايمان طبيعي داشته‌اند در زايمان سوم، بافت واژن و عضلات لگن در آن ها دچار افتادگي و سستي مي‌شود. اما به نظر شما امكان جلوگيري از شل شدن واژن بعد از زايمان وجود دارد؟ جواب ما به اين سوال مثبت است و در اينجا به دو روش براي جلوگيري از گشادي واژن اشاره مي‌كنيم:

برخي از تمرينات هستند كه به كنترل گشادي واژن بعد از زايمان، كمك زيادي مي‌كنند. تمرين كگل با تقويت عضلات كف لگن بعد از زايمان، سبب ترميم واژن بعد از زايمان طبيعي مي‌شود. البته براي شروع اين تمرينات لازم است حتما با پزشك خود صحبت كنيد و از او اجازه بگيريد.

با توجه به شدت زايمان طبيعي مادر، روند زايمان نيز مي‌تواند منجر به تورم اندام هاي واژن شود. برخي از پزشكان براي خروج راحت تر نوزاد در هنگام زايمان از دستگاه فورسپس و وكيوم براي برش ناحيه بين واژن و مقعد مادر استفاده مي‌كنند كه در جلوگيري از كشش زياد واژن، بي تاثير نيست. در واقع تحقيقات فميليكو نشان مي‌دهد خروج آرام نوزاد، مانع از تغييرات زياد عضلات كف لگن و بافت واژن مي‌شود.

منبع:

 

https://familico.ir/vagina-after-pregnancy/

 

https://www.verywellfamily.com/what-happens-to-your-vagina-after-pregnancy-4156275

https://www.healthline.com/health/parenting/your-pelvic-floor-explained

 

چرا در انتخاب هايمان مجددا اشتباه ميكنيم؟

۲۰ بازديد
اگر تله‌اي داريد دنبال دلايل و شواهدي باشيد كه نشان دهد تله شما درست، سودمند و واقع بينانه نيست. يك روش مي‌تواند اين باشد كه استدلال‌هايي بر عليه تله خود بياوريد؛ دلايلي منطقي كه تله‌هاي شما را زير سوال مي‌برند.

مثلا دنبال تفسيرهاي مثبت، منطقي و متفاوت‌تري از زندگي و رويدادهاي آن باشيد. چرا فكر مي‌كنيد فقط يك تفسير براي يك اتقاق وجود دارد؟ مثلا اگر شخصي، شما را ترك كرده‌؛ چرا فكر مي‌كنيد همه شما را رها مي‌كنند؟ آيا با اين افكارتان به نتايج سودمند و ارزشمندي در زندگي مي‌رسيد؟

خودتان را يك انتخاب‌گر فعال در روابط بدانيد؛ نه يك تسليم شده‌ي منفعل! منتظر نباشيد تا تله‌ي شما، برايتان آدمهاي مشابه‌اي را انتخاب كند و بعد شما تفسير كنيد كه همه من را ترك مي‌كنند يا هيچ‌كس من را دوست ندارد يا همه مي‌خواهند به من آسيب بزنند!

آگاه باشيد كه تحت چه شرايطي، روابط خود را انتخاب مي‌كنيد و با چه توجيهاتي، به روابط خود ادامه مي‌دهيد. مثلا وقتي تله نقص و شرم داريد در روابطي مي‌مانيد كه شما را تحقير مي‌كنند و حتي عشق را برابر با كنترل و فشار، تفسير مي‌كنيد! پس باور و رفتار شما در خدمت تله عمل كرده و به تداوم آن كمك مي‌كند‌.

از شما مي‌خواهم كه با جديت تمام با تله خود وارد بحث و جدل شويد! اصلا تصور كنيد تله خود را مي‌خواهيد در محكمه ذهنتان، محاكمه كنيد. چه دلايل و شواهدي، عليه او مي‌آوريد!؟ ممكن است حتي صدايتان را بلند و خشم خود را بر سر او خالي كنيد! بهتر است تله را از خودتان جدا تصور كنيد تا بهتر اثرات آن را بر خودتان بررسي كنيد.سوالات قبل ازدواج 

به اين توجه كنيد كه تا حالا تجارب شما چگونه در جهت تاييد تله‌هاي شما بوده‌اند و اگر چنين نبود چه تغييراتي در زندگي‌ شما رخ مي‌داد؟ احتمالا اين روابط مخرب را نداشتيد! يا رشته مورد علاقه‌اتان را ادامه مي‌داديد! يا كار چالشي‌تري انتخاب مي‌كرديد! تله‌ها، انتخاب‌هاي شما را در زمينه روابط، شغل، ازدواج و... تحت تاثير قرار مي‌دهند و در مقابل، انتخاب‌هاي منفي نيز تله‌هاي شما را تقويت مي‌كنند.

آيا كساني كه انتخاب مي‌كنيم يا عاشق مي‌شويم؛ انتخاب و خواسته بخش سالم ما هستند يا بخش ناسالم ما..!؟ اول به اين سوال فكر كنيد.

اگر در كودكي پدر و مادري داشته باشيم كه با ما بد رفتاري كرده باشند و ما دچار تله هايي شده باشيم؛ الان بيشتر احتمال دارد كه در ازدواج نيز افرادي را انتخاب كنيم كه با ما بد رفتار كنند يا ممكن است بيشتر جذب چنين افرادي شويم!

يا اگر ما را در كودكي زياد كنترل كرده‌اند الان هم يا ما كاملاً تحت كنترل ديگران در مي‌آييم يا ديگران را كنترل مي‌كنيم! يا كسي كه در كودكي آزار جنسي ديده است؛ الان هم درگير روابط جنسي متعدد با ديگران مي‌شود!

ما آگاهانه يا ناآگاهانه در مسير تاييد و تداوم تله‌ها زندگي مي‌كنيم. حتي تركيب هيجاني و جنسي كه در ما نسبت به ديگران فعال مي‌شود برگرفته از تله‌‌ ماست. مثلا كسي كه طرحواره نقص/ شرم دارد؛ نسبت به كسي كه حس مي‌كند قدرت، هيجان و زيبايي دارد جذب مي‌شود! يا كسي كه طرحواره رهاشدگي يا محروميت هيجاني دارد؛ بيشتر جذب يك رابطه عاطفي بي‌تعهد و ناپايدار يا سرد و بي‌عاطفه مي‌شود!

پس عاشق شدن، ممكن است نشانه فعال شدن تله‌هاي ما باشد! زيرا كساني كه تله‌هاي ما را فعال مي‌كنند براي ما آشناتر و جذاب‌تر هستند و حتي ما تعاريف و باورهايي از عشق داريم كه مطابق با تله‌هاست! در اثر تله‌ها، براي ما دنيايي در در كودكي ساخته مي‌شود كه در بزرگسالي، جز آن، دنياي ديگر يا واقعيت ديگري را نمي‌بينيم! ما تمايل داريم كه رنج‌ها و موقعيت‌هاي رنج آور كودكي را تكرار كنيم و با آدمهاي مشابه روبرو شويم؛ البته نه آگاهانه

تله ها باعث مي‌شوند كه ما در دام تكرار شرايط كودكي بيفتيم! آنها به ما مي‌گويند چه احساسي نسبت به خودت داشته باش و چه ديدگاهي نسبت به خود، ديگران و جهان..! تله‌ها به ما آسيب مي‌زنند اما چون تنها باورهاي آشنايي هستند كه ما داريم؛ پشت آنها احساس امنيت داريم! زيرا باعث مي‌شوند رنج واقعيت را تحمل نكنيم و با پيش‌بيني پذيري زندگي كنيم.

مثل يك سناريويي كه از قبل در ذهن ما طراحي شده است و به ما مي‌گويد با چه كساني در ارتباط خواهيم بود؟ با چه كسي ازدواج مي‌كنيم و چه كاره مي‌شويم! براي بهبود و تغيير تله‌ها ابتدا بايستي نسبت به آنها بينش پيدا كنيم كه كجاها بر ما تاثير داشته و دارند و چگونه و در چه موقعيت‌ها و روابطي فعال مي‌شوند. اين گام اول درمان است.

برخي راههاي تداوم و‌ تكرار تله‌ها در ما

۱- خطاهاي شناختي: تفسيرهاي منفي و غيرواقع‌بينانه‌اي هستند كه توسط آنها رويدادها و واقعيت‌ها را تفسير مي‌كنيد. كسي كه تله خاصي دارد اطلاعات و رويدادها را به گونه‌اي تفسير مي‌كند تا تله‌هاي او تاييد شوند. خطاهاي شناختي باعث مي‌شوند اطلاعات همسو با تله‌ها تقويت و اطلاعات مغاير با تله‌ها انكار يا ناديده گرفته شوند.

اگر متوجه شده‌ايد دچار چه تله‌هايي هستيد بايد بررسي كنيد در وقت موقعيت‌ها و رويدادهاي منفي، چه افكار و برداشتهايي داريد؟ خطاهاي شناختي موجود در افكار شما چه هستند؟ هر بار كه خطاهاي شناختي خود را پيدا و افكار و برداشت‌هاي خود را منطقي و انعطاف‌پذير كنيد؛ تله‌هاي شما هم بيشتر به خودآگاه آمده و تحت كنترل در مي‌آيند. برخي از خطاهاي شناختي را در استوري مي‌آورم.

۲- الگوهاي خودآسيب‌رسان: رفتارهايي هستند كه شما را درگير موقعيت‌ها و روابطي مي‌كنند كه تله‌هاي شما تكرار و تقويت مي‌شوند. مثلا كسي كه تله رهاشدگي دارد با آدمهايي وارد رابطه مي‌شود كه او را ترك مي‌كنند يا هميشه به او خيانت مي‌كنند يا اصلا متاهل هستند! يا كسي كه تله محروميت هيجاني دارد به آدمهاي سرد، دل مي‌بندد. يا كسي كه تله بي‌اعتمادي/ بدرفتاري دارد درگير روابط آسيب زننده مي‌شود.

آگاه باشيد كه الگوهاي تكراري شما در روابط چيست؟ بيشتر با چه نوع آدمهايي ارتباط برقرار مي‌كنيد؟ آيا آدمهاي امن، سالم و مورد اعتمادي را انتخاب مي‌كنيد؟ نگوييد همه مردها يا زن‌ها بد شده‌اند؛ پس من ديگر وارد رابطه با هيچكس نمي‌شوم! يا هيچكس من را دوست ندارد! يا همه مي‌خواهند از من سواستفاده كنند! اين عبارات، خودشان باورهاي ناشي از تله‌هاست! به جاي اين، نقش خود را در اين روابط پيدا كنيد

۳- پاسخ‌هاي مقابله‌اي: افراد ممكن است در برابر تله‌ها بصورت عادت، سه واكنش ناسازگارانه نشان دهند كه همين واكنش‌ها، بيشتر تله‌هاي آنها را تقويت مي‌كنند.الف- جنگ (جبران افراطي) ب- فرار (اجتناب) ج- تسليم يا ميخكوب شدن. افراد ممكن است يك پاسخ خاص را بيشتر انجام يا در مقاطعي چند پاسخ مختلف را انجام دهند كه در واقع سبك مقابله‌اي آنها محسوب مي‌شود.

مثلا كسي كه تله بي‌اعتمادي/بدرفتاري دارد ممكن است از برقراري هر رابطه عاطفي، اجتناب كند اما همان فرد اگر در رابطه‌اي آسيب زا باشد ممكن است برعكس خود را تسليم نگه دارد! يا كسي كه تله رهاشدگي دارد به روابطي كه فقط او را ترك مي‌كنند عادت مي‌كند! اما پاسخ‌هاي سازگارانه بر اساس پذيرش واقعيت و مسئوليت و تعهد به تغيير انجام مي‌شود

 

چرا از تغيير وضعيت موجود واهمه داريم؟

۱۹ بازديد
احساس نارضايتي باعث مي‌شود به فكر تغيير بيفتيم؛ اما اين تمام ماجرا نيست! چون ما شايد احساس ناخشنودي داشته باشيم اما كنار عادت‌ها، باورها و تجربه‌هاي آشناي كودكي، احساس امنيت داريم؛ پس مي‌ترسيم از اين وضعيت هر چند بد خود، بيرون بياييم!

ما فكر مي‌كنيم كه با همين آسيب‌ها مي‌توانيم همچنان سالم زندگي كنيم چون از كودكي براي ما آشنا هستند و به آنها وابسته‌ايم! تله‌هاي زندگي، الگوها و پيش‌فرض‌هاي ذهني، براي نگاه به خودمان، دنيا و ديگران هستند تا ما را در وضعيتي كه از كودكي بوده‌ايم نگه بدارند!

اما براي اينكه از دنياي آشناي عادت‌ها و تله‌ها رها شويم و تغيير كنيم لازم است كمي تمركزمان را از ديگران برداريم و با نگرش انتقادي به خود و زندگي‌امان نگاه كنيم. چه مشكلات و مسائل واقعي داريم؟ چه جاهايي دچار اشتباه شده‌ايم؟ چه افكار و باورهاي خطايي داريم؟ چگونه تا اكنون خود را با مسائل زندگي سازگار كرده‌ايم؟

چگونه خود را با بهانه‌ها و باورها قانع كرده‌ و تسليم شده‌ايم؟ بايستي به جاهاي تاريك ذهن خود كه سالهاست بخاطر ترس نرفته‌ايم؛ پا بگذاريم و در آنجا چراغ آگاهي برافروزيم. نياز هست نسبت به افكار و باورهاي خود كنجكاو باشيم تا متوجه نياز به تغيير شويم. زيرا رشد دروني با احساس نياز به تغيير و آگاهي در ما شكل مي‌گيرد.

وقتي به اين نتيجه برسيم تمام آنچه باور كرده بوديم ممكن است اشتباه باشد تغيير ما آغاز مي‌شود! زيرا ما در برابر دانش و واقعيت، مقاومت مي‌كنيم تا متوجه آنچه نمي‌دانيم؛ آنچه نمي‌خواهيم و آنچه ما را رنج مي‌دهد نشويم! اين نقش‌هاي انكار كننده و دفاعي را از كودكي و از والدين خود به ارث برده‌ و آموخته‌ايم. پاشنه آشيل ما اتفاقاً همين واقعيت‌هايي‌ است كه از آنها مي‌گريزيم!

اگر بياموزيم چگونه و با چه ابزارهاي دفاعي ذهن، تا اكنون در برابر واقعيت و تغيير، مقاومت كرده‌ايم و چگونه و با چه نقشهايي، خود را با مشكلات سازگار كرده‌ايم؛ مي‌توانيم به تغيير خود اميدوار باشيم. براي اينكه اين مسير پيچيده و عميق را به درستي طي كنيم؛ ممكن است نياز به همراهي و حمايت يك مشاور داشته باشيم.

 
آگاهي از وجود و عملكرد تله‌ها باعث مي‌شود بيشتر بتوانيد آنها را كنترل كنيد و كاري نكنيد كه ناخواسته باعث تكرار و تقويت آنها بشويد! اما براي اينكه‌ تله‌هاي خود را دقيقا بشناسيد و آثار و عوارض آنها را تشخيص دهيد و در افكار، رفتار و روابطتان كنترل كنيد؛ لازم است مسير زير را طي كنيد.

۱- تله‌هاي اصلي من چه هستند؟ مي‌توانيد توسط پرسشنامه و مصاحبه مشاور با شما و دقت در افكار، باورها و رفتارتان آنها را تشخيص دهيد. اين نكته را عرض كنم در اينترنت ممكن است پرسشنامه‌هايي براي شناسايي تله‌ها باشد

اما اگر توسط يك فرد متخصص از شما گرفته نشود و چون ممكن است از قبل، با نحوه امتيازدهي آزمون مطلع باشيد يا شديدا دچار انكار، اجتناب‌ و مقاومت باشيد؛ ممكن است دچار خودسانسوري شويد اما متخصص با توجه به مصاحبه و پاسخ‌هايي كه مي‌دهيد متوجه تناقض‌ها مي‌شود و البته در مواردي نيز براي برخي افراد بهتر است حتما مصاحبه و بررسي بيشتر انجام شود

۲- مشكلات فعلي من چه هستند؟ در بخش‌هاي فردي، ارتباطي و شغلي، مشكلات خود را مشخص كنيد. مثلا افسردگي، ترس و اضطراب شديد، ترديد و بدبيني، اعتياد، طلاق، خيانت، مشكلات زناشويي، اهمال‌كاري، بي‌مسئوليتي، بي‌اعتمادي، وابستگي، روابط ناپايدار، روابط جنسي متعدد، بي‌بند و باري، مصرف افراطي مشروبات الكلي، عدم واقع‌بيني و غيره

۳- مشكلات فعلي من با كدام يك از تله‌هاي من ارتباط دارند؟ نام مشكل، تله و نوع ارتباط را بنويسيد. ‏مثلا افسردگي با محروميت هيجاني - اعتياد، پاسخ مقابله‌اي مربوط به تله نقص و شرم يا تله‌هاي ديگر - روابط ناپايدار و طلاق با تله رهاشدگي - اهمال كاري با تله استحقاق يا تله شكست - رفتار تحقيرآميز نسبت‌ به خود و شكست در كارها با تله‌ نقص/ شرم و تله شكست و غيره . پاسخ‌هاي مقابله‌اي عبارتند از: جنگ - فرار - تسليم. قبلا در اين موارد توضيح داده‌امسوالات قبل ازدواج 

۴- چه عواملي تله‌هاي من را فعال مي‌كنند يا برمي‌انگيزانند؟ مثلا همسر، دوست، والدين - انجام كارهايي خاص مثلا كارهاي چالشي و پر استرس - قضاوت يا انتقاد ديگران - صميمي شدن با ديگران يا نزديك شدن ديگران به من - احساس تنهايي، بي‌خبري از همسر و غيره.

در وقت فعال شدن تله‌ها دچار احساسات و هيحانات منفي مي‌شويم مثل ترس و اضطراب، شرم و خشم، درماندگي و افسردگي و... فعال شدن تله‌ها به معني اين نيست وجود ندارند؛ منظور عواملي‌ست كه باعث تحريك آنها مي‌شود. در وقت فعال شدن ما دچار رنج مي‌شويم كه براي كاهش آن، ممكن است واكنشهاي ناسازگارانه انجام دهيم.

۵- ريشه‌هاي تحولي خانوادگي و محيطي، عوامل بيولوژيكي و خلق‌خويي موثر در پيدايش تله‌ها‌ي من چه هستند؟ مثلا پدر من آدمي سختگير و كنترل‌گر بود كه من را تهديد مي‌كرد و مادرم آدمي وابسته و قرباني! يا مادرم با من از مصيبت‌ها و بدبختي‌هايش مي‌گفت و من نسبت به پدرم احساس خشم داشتم يا اينكه تمام نيازهاي من بدون چون و چرا ارضاء مي‌شد! يا من آدمي گوشه‌گير و خجالتي بودم. يا من پدرم را در كودكي از دست دادم يا والدين من از هم جدا شده‌اند و غيره

۶- خاطرات و تصاوير ذهني مرتبط با تله‌هاي من چه هستند؟ هر وقت اشتباهاتي داشتيد پدر با صداي بلند شما را تحقير مي‌كرد! مادر هيچ حمايتي از شما نداشت! گريه‌هاي مادر هميشه جلوي چشمتان است! اينها نمونه تصاوير و خاطراتي‌ست كه ممكن است وقتي به كودكي فكر مي‌كنيد به ذهن شما بيايد.

تصاوير ذهني بيشتري هم ممكن است باشد كه اصلا به ذهن شما نيايد چون سركوب شده است اما هيجانات سركوب شده آن وقتي كه تله‌هاي شما فعال مي‌شوند به سطح مي‌آيند و شما را آزار مي‌دهند و روي رفتار شما تاثير دارند!

در اين مرحله بين تصاوير ذهني دوران كودكي با تصاوير وقايع ناراحت كننده فعلي ارتباط برقرار مي‌كنيد.‌ شما با استفاده از تصويرسازي ذهني و برقراري گفتگو، تله‌ها را به سطح خودآگاه مي‌آوريد و در سطح هيجانات، خشم‌ و ناراحتي خود را نسبت به حوادث دوران كودكي و آنهايي كه مسبب تله‌هاي شما بوده‌اند نشان مي‌دهيد. اگر تحمل رنج تصويرسازي ذهني را نداريد؛ بهتر است با همراهي يك درمانگر آن را انجام بدهيد.

توجه: با اينكه الان هم اگر نسبت به طرحواره‌هاي خود ناآگاهي داريد ممكن است رنج‌هاي بيهوده و مشكلات بسياري داشته باشيد كه از ريشه آنها بي‌اطلاع هستيد و با اجتناب و سركوب، هيجانات آنها را پوشانده‌ايد اما گفتن جزئيات طرحواره درماني هم ممكن است برخي از شما كه طرحواره هاي عميق و شديدي داريد و حاضر نيستيد رنج آگاه شدن را بپذيريد؛ به درك‌ و برداشت اشتباه بكشاند و به شما رنج فراوان بدهد و نتوانيد نتيجه لازم را بگيريد و از درمان، كاملا نااميد شويد!

به همين خاطر، بهتر است با كمك يك درمانگر ماهر، درمان خود را پيگيري كنيد و من در اين پيج مي‌توانم فقط به ذكر كليات طرحواره درماني بپردازم.

بين مشكلات كودكي و مشكلات كنوني ما چه رابطه اي وجود دارد؟

۲۴ بازديد
تا به حال اين فكر كرده‌ايد چرا هميشه افراد ناسالم را براي ارتباط عاشقانه انتخاب مي‌كنيد؟! از خودتان تعجب مي‌كنيد كه چرا شما جذب افراد خاصي مي‌شويد كه آنها را نمي‌خواهيد!؟ اما براي اينكه اين زنجيره روابط غلط تكراري را قطع كنيد بايد از دلايل پشت اين روابط آگاه شويد.‌

اما اگر فكر كنيد اين افراد تصادفي و شانسي در مسير شما قرار گرفته‌اند و خودتان هيچ نقشي نداشته‌ايد يا از بخت بد شماست و اينها سرنوشت اجتناب ناپذير شما هستند؛ هيچ وقت نمي‌توانيد به دلايل واقعي برسيد‌

در كودكي به علت شرايط، رويدادها و تاثيراتي كه از والدين داشته‌ايد؛ مجموعه باورهايي نسبت به خودتان، زندگي و ديگران در شما به وجود آمده است و در واقع از همان‌ كودكي توسط تصميم‌ها و قضاوتهايي كه كرده‌ايد؛ براي دوران بزرگسالي، برنامه ريزي احساسي شده‌ايد!

مثل يك كامپيوتري كه برنامه‌ريزي شده است. اين برنامه‌ريزي احساسي كه ناخودآگاه هم هست؛ ناشي از تله‌هايي هست كه از كودكي در آنها افتاده‌ايد! مثلا تله‌هايي مثل رهاشدگي، بي‌اعتمادي و بدرفتاري، وابستگي، نقص و شرم، محروميت هيجاني

اين تله‌ها توسط باورهايي كه در آنها وجود دارند به شما مي‌گويند جذب چه كسي با چه مشخصاتي شويد و از چه كسي اجتناب كنيد! مثلا اگر عشق و توجه لازم را از سمت پدر يا مادر نگرفته‌ايد احتمالا به كسي علاقمند مي‌شويد كه او هم‌ عشق و توجهي به شما نداشته باشد و باعث شود احساس كنيد بايد با زحمت زيادي اين عشق را بگيريد.سوالات قبل ازدواج 

اما براي اينكه از اين برنامه ريزي احساسي آگاه شويد بهتر است تمرين پست بعد را انجام دهيد.

در كودكي به علت شرايط، رويدادها و تاثيراتي كه از والدين داشته‌ايد؛ مجموعه باورهايي نسبت به خودتان، زندگي و ديگران در شما به وجود آمده است و در واقع از همان‌ كودكي توسط تصميم‌ها و قضاوتهايي كه كرده‌ايد؛ براي دوران بزرگسالي، برنامه ريزي احساسي شده‌ايد! مثل يك كامپيوتري كه برنامه‌ريزي شده است. اين برنامه‌ريزي احساسي كه ناخودآگاه هم هست؛ ناشي از تله‌هايي هست كه از كودكي در آنها افتاده‌ايد!

اين تله‌ها توسط باورهايي كه در آنها وجود دارند به شما مي‌گويند جذب چه كسي با چه مشخصاتي شويد و از چه كسي اجتناب كنيد! مثلا اگر عشق و توجه لازم را از سمت پدر يا مادر نگرفته‌ايد احتمالا به كسي علاقمند مي‌شويد كه او هم‌ عشق و توجهي به شما نداشته باشد و باعث شود احساس كنيد بايد با زحمت زيادي اين عشق را بگيريد. اما براي اينكه از اين برنامه ريزي احساسي آگاه شويد تمرين زير را انجام‌ دهيد و در تكرار آن مداومت داشته باشيد.

جدولي در سه ستون بكشيد. موقعيت، رويداد يا تجربه‌هاي رنج‌آوري كه در دوران كودكي داشته‌ايد را به ذهنتان بياوريد و در ستون اول بنويسيد. رويدادهايي مثل طلاق والدين، مشروبخواري و اعتياد والدين، مشاجرات، اختلافات و خيانتهاي والدين، تمسخرها و سرزنش‌ها، تنبيه‌ها و تحقيرها، مقايسه‌ها و تبعيض‌ها‌، بي‌توجهي‌ها و بي‌محبتي‌هايي كه نسبت به شما شده است و غيره

اكنون فكر كنيد رويدادهاي ستون اول باعث چه تصميمات يا قضاوتهايي در شما راجع به خودتان، زندگي و ديگران شده‌ است؟ پاسخ اين سوال را در ستون دوم بنويسيد. اگر چيزي به ذهنتان نرسيد در فرصتي ديگر آن‌ را بررسي كنيد.

در مرحله سوم كه بخش مهم تمرين است ببينيد بعد از آن تصميم يا قضاوت، چه برنامه‌ ريزي احساسي كرده‌ايد؟ مثلا اينكه عاشق چه كساني بايد شويد يا از چه كساني بايد اجتناب كنيد!؟ بعد از اينكه متوجه تاثير تصميمات و قضاوتهايتان شديد؛ مي‌توانيد با تغيير آنها برنامه ريزي احساسي خود را تغيير دهيد.

منبع: مشاوره خانواده

چرا نميتوانيم از روابط ناسالم بيرون بياييم؟

۲۳ بازديد
اگر با كسي در رابطه‌ايد كه گاهي هست و نيست و نمي‌دانيد كجاست و به شما هم اصلا هيچ توضيحي نمي‌دهد يا حقيقت را نمي‌گويد؛ پس نمي‌توانيد روي ازدواج و تعهد پايدار با او دل ببنديد! زيرا اولين شرط يك رابطه پايدار اين است كه طرف مقابل در دسترس باشد! يعني هيچ مانعي بر سر راه ارتباط شما نباشد! با كسي ديگر ارتباط عاطفي نداشته يا متاهل نباشد و كاملا متعلق به ارتباط با شما باشد. هيچ بهانه‌اي هم قابل قبول نيست!

مثلا بگويد تو هم فعلا باش تا من از همسرم يا پارتنرم جدا شوم! يا من تو را بيشتر از او دوست دارم! يا بگويد من اصلا با او رابطه جنسي ندارم؛ ما طلاق عاطفي گرفتيم! يا اينكه من بخاطر بچه‌هايم تحملش مي‌كنم! يا مدت زيادي به شما وعده مي‌دهد و شما را در اميدواري نگه مي‌دارد! گاهي با اينكه از ابتدا مي‌دانيد رابطه‌ پايداري نيست اما باز دل مي‌بنديد و تازه متوقع و ناراحت هستيد چرا او كم است يا هميشه نيست!

راستي چرا شما اصلا مجذوب افرادي مي‌شويد كه كاملا در دسترس شما يا متعهد به رابطه نيستند و هر چند وقت يكبار شما را طرد مي‌كنند!؟ چرا در دسترس نبودن برايتان جذابتر است؟ احتمالا در كودكي توسط پدر يا مادر طرد شده‌ يا يكي از آنها را از دست داده‌ايد يا طلاق گرفته‌اند يا آنها رابطه بي‌ثباتي از جهت عاطفي با شما داشته‌اند پس شما طبق الگوي #تله رها_شدگي همچنان اين روابط را تكرار مي‌كنيد چون برايتان‌ آشناترند!

شايد هم احساس ارزشمندي نداريد و به دليل #تله نقص_و_شرم فكر مي‌كنيد لايق رابطه بهتري نيستيد! گاهي هم فكر مي‌كنيد اگر نزديكتر شوم ممكن است آسيب بخورم و ترس از صميمت داريد و به دليل #تله بي‌اعتمادي_و_بدرفتاري نسبت به ارتباط با ديگران بي‌اعتماد هستيد!

طرفتان علاوه بر اينكه بايد با كسي در ارتباط عاطفي نباشد؛ بايد آثار شكست‌هاي عاطفي قبلي را نيز با خود به رابطه حمل نكرده باشد! در هر رابطه‌اي اگر اصولي نداشته باشيد يا ارزشهاي خود را بخاطر ديگران زمين بگذاريد؛ ديگران به خودشان اجازه مي‌دهند خواسته‌هاي خود را به شما ديكته كنند و از شما مانند وسيله‌اي براي ارضا نيازهايشان استفاده كنند و بعد شما را رها و وسيله بهتري انتخاب كنند!

پس اول رابطه بگوييد هدف شما از رابطه و درخواست شما از طرف مقابل چيست؟ آيا هدفتان مشترك است؟ چه موانعي بر سر ارتباط وجود دارد؟ مسئوليت و تعهد دو طرف در رابطه چيست؟ قاطعانه اعلام كنيد كه شما يك ارتباط متعهدانه و در دسترس مي‌خواهيد. اگر براي خود ارزش قائل شويد؛ خودتان را در روابط ناپايدار وابسته نمي‌كنيد.

مشكل عمده‌اي كه افراد افسرده و مضطرب دارند يا افرادي كه ضعف عزت نفس دارند يا دچار تله‌ها هستند؛ اين است كه در جستجوي شواهد و اطلاعاتي مي‌گردند كه افكار بد يا منفي آنها را تاييد كند! ذهن و باور آنها، طبق عادت، موارد مثبت، قابليت‌ها و توانمندي‌ها را نمي‌بيند و يا كم اهميت جلوه مي‌دهد و به جاي آن، بر روي اتفاقات منفي و اطلاعات موافق و هماهنگ با باورهايشان تمركز مي‌كند و در پردازش انتخابي خود، اطلاعات متناقض را رد مي‌كند!سوالات قبل ازدواج 

به همين خاطر، شخصي كه مثلاً تله رهاشدگي دارد كافي است كه يك نفر به هر دليلي، او را ترك كند يا حتي احساس كند كه او را نمي‌خواهد و يا فردي كه ضعف عزت نفس دارد كافي است كه يك نفر از او‌ انتقاد كند؛ ديگر آن مورد را نشانه بد بودن يا حقير بودن خود، تفسير و توجيه مي‌كند و ديگر به اطلاعات و شواهدي كه اين باور منفي او را نقض مي‌كنند، توجه نمي‌كند!

مثلا اگر باور شما اين باشد كه فردي شكست خورده يا به درد نخور هستيد؛ مسلماً هر اشتباه خود يا هر برخورد بد ديگران را، نشانه نالايق بودن خود تفسير مي‌كنيد!

وقتي الگوي جستجوي محدود در ذهن شما فعال باشد؛ از تمام جوانب متفاوت، به يك مشكل نگاه نمي‌كنيد و به اولين اطلاعاتي كه موافق با باورهايتان رسيديد، ديگر جستجو را قطع مي‌كنيد و مي‌گوييد: ديدي گفتم كه اوضاع افتضاح است! فكر مي‌كردم كه كسي من را دوست ندارد! گفته بودم كه من بدبخت هستم!

اين الگوي ذهني، باعث مي‌شود كه در روابطي بمانيد كه تله‌هاي شما را فعال مي‌كنند و يا افكار و رفتارهايي داشته باشيد كه باعث تقويت تله‌هاي شما مي‌شوند! مثلا مي‌گوييد عشق يعني همين! يا كسي بهتر از اين پيدا نمي‌شود! همه اينطور هستند! يا من بهتر از اين نمي‌شوم! يا اين شرايط، حق من است!

البته اين نكته را دقت كنيد كه قرار نيست شما براي اينكه الگوي جستجوي محدود را در ذهن خود تغيير دهيد؛ به سمت تفكر مثبت و خوش خيالي برويد و صرفا نيمه پر ليوان را ببينيد و يا اينكه براي افكار منفي خود، دليل تراشي كنيد؛ بلكه هدف اين است كه مبالغه‌ها و تعميم دهي‌ها، مطلق انديشي‌ها و تفكرات انعطاف ناپذير خود را شناسايي و كم كنيد و از تمام جوانب، به مسائل خود نگاه كنيد.

اگر بدون سوگيري تاييدي، تمام واقعيت‌هاي متناقض و متفاوت با باورهايمان را ببينيم بهتر مي‌توانيم رشد كنيم. پس لازم است افكار و باورهاي خود را زير سوال ببريد و به جستجوي اطلاعات و‌ شواهدي بپردازيد كه افكار منفي و مخرب شما را نقض مي‌كنند.

تا وقتي كه فكر مي‌كنيد تمام اطلاعات و عقايدي كه در ارتباط با خودتان و ديگران داريد حقيقت مطلق هستند طرحواره‌هاي شما تغيير نمي‌كنند! طرحواره‌هاي شما مانند الگو و نقشه‌اي هستند كه مسير حركت و رفتار شما را از قبل مشخص مي‌كنند و شما تنها شواهدي را در زندگي و روابطتان مي‌بينيد كه طرحواره‌هاي شما را تاييد كنند!

به همين خاطر بعد از اينكه آگاه شديد دچار چه طرحواره يا چه تله‌هايي هستيد بايد ارتباط بين مشكلات اخيرتان را با طرحواره‌‌ها پيدا كنيد و نيز دنبال شواهدي بگرديد كه بر خلاف طرحواره‌هاي شما باشند.

در واقع مي‌خواهم به اين نتيجه برسيد كه طرحواره‌‌هاي شما چيزي جدا از شما هستند؛ ذاتي شما نيستند و در دوران كودكي يا نوجواني به شما وصل شده‌اند؛ اما شما آنها‌ را به عنوان حقيقت مطلق زندگي باور كرده‌ايد!

مثلا چون باور كرده‌ايد كه همه شما را طرد مي‌كنند؛ پس روابطي كه شما در آن طرد نمي‌شويد يا نشده‌ايد را اصلا نمي‌بينيد و فقط روي نمونه‌هايي تمركز مي‌كنيد كه يا اصلا خود رابطه، نامناسب و ناپايدار بوده و شما آن را انتخاب كرده‌ايد يا خود شما آن رابطه را به سمت جدايي كشانده‌ايد!

يا مثلا چون باور كرده‌ايد شما نالايق و بي‌ارزش هستيد پس از رابطه مخربي كه شما را تحقير مي‌كند بيرون نمي‌رويد! اين در حالي است كه به خاطراتي فكر نمي‌كنيد كه اين حس در كودكي از والدين به شما رسيده است و خود شما بي‌ارزش به دنيا نيامده‌ و شايسته تحقير نيستيد!

از چند راه مي‌توانيد براي يافتن موارد نقض طرحواره‌ها و زير سوال بردن آنها اقدام كنيد: الف) يافتن ارتباط بين مشكلات امروزتان با طرحواره‌ها و تشخيص تاثير طرحواره‌ها بر مشكلاتتان ب) زير سوال بردن افكار و باورهايي كه نسبت به خودتان، زندگي، روابط و مشكلاتتان داريد ج) يافتن شواهد و مداركي كه طرحواره‌‌ها يا تله‌هاي شما را نقض مي‌كنند د) يافتن خاطراتي در كودكي كه نشان مي‌دهد طرحواره‌‌ها از والدين يا ديگران به شما رسيده‌اند و چسبيده به شما نيستند.

چگونه بعضي اوقات خودمان را گول ميزنيم؟

۱۹ بازديد

مي‌گويد: از او مي‌ترسم! من را كنترل مي‌كند به من توهين مي‌كند؛ من را تحقير مي‌كند و به من خيانت مي‌كند اما آدم خوبي‌ست؛ خيلي دوستش دارم!

اولا خودتان را درگير تعريف آدم خوب و بد نكنيد! چون اولا آدم خوب ممكن است بدي كند و آدم بد ممكن است خوبي كند!‌ دوماً معمولا تعاريف آدم خوب و بد تشكيل شده است از مجموعه‌اي مبهم از قضاوتهاي كلي شما كه يك نفر را مطلقاً خوب يا بد فرض مي‌كنيد.

مثلا فكر مي‌كنيد تمام مردان هميشه دست بزن دارند مثل پدر شما و چون اين آدم ندارد يك امتياز است و آدم خوبي حساب مي‌شود! گاهي هم چون خودتان يك ضعف داريد يا مثلا در تله نقص و شرم هستيد عاشق آدم‌هاي جذاب و به ظاهر قدرتمند مي‌شويد و ديگر صفات واقعي فرد را ناديده مي‌گيريد! يا چون در تله رهاشدگي هستيد به كسي كه حتي نصف و نيمه با شماست و با ديگران؛ دلخوش هستيد و كافيست فقط تركتان نكند؛ ديگر شما او را خوب مي‌دانيد!

پس اين نكته، مهم است كه تعريف شما از آدم خوب چيست؟ آدمي كه يك يا چند صفت مورد علاقه شما را دارد مثلا جذاب است! دست بزن ندارد! معتاد نيست! گفته تركت نمي‌كنم! گفته دوستت دارم!‌ يا آدمي كه واقعا در ارتباط با شما رفتار خوبي دارد؟

اين طبيعي‌ست كه به هر دليل غيرمنطقي ممكن است شما كسي را دوست داشته باشيد اما تنها با دلايل حسي و احساسي، نمي‌توانيد متوجه واقعيت‌ يك نفر شويد و قضاوت كنيد كه او آدم خوبي است! زيرا آدم خوب، يعني كسي كه رفتار خوبي با شما دارد! نه كسي كه صرفاً نقاط ضعف شما را ندارد! يا خوب حرف مي‌زند! يا وعده‌هاي خوب داده است!

مي‌گويد عاشقش هستم! بيكار است اما باهوش است! من مي‌دانم كه آينده خوبي دارد و خوش شانس است! من را دوست دارد اما فقط نمي‌تواند احساسش را به من بيان كند! مي‌دانم چون كسي او را درك نمي‌كند اين مشكلات عصبي و افسردگي شديد را دارد؛ پس من سعي مي‌كنم او را كمك كنم تا خوب شود!سوالات قبل ازدواج 

در واقع شما عاشق كسي شده‌ايد كه اميدواريد با عشق شما تبديل به آدمي ديگر شود! اولا چرا ديگران بايد بر طبق توقع‌ و قاعده شما تغيير كنند؟! دوما شما در واقع عاشق خود واقعي فرد نشده‌ايد؛ بلكه شما روي چيزي كه نيست قمار كرده‌ايد و اميد واهي داريد؛ پس اگر نقشه شما عملي نشود دلسرد مي‌شويد! شايد هم هميشه در يك اميد واهي بمانيد كه بهتر مي‌شود..! شما عاشق صفات بالقوه‌ فرد شده‌ايد؛ نه صفاتي كه فرد اكنون بالفعل دارد! رابطه‌اي كه در آن، شما ناجي و ديگري قرباني است و يا برعكس، رابطه‌اي سالم نيست!

البته ديديم روان درمانگرهايي هستند يا مطالب روانشناسي ميگن اما خودشون هم در زندگي زناشويي مشكل داشتند يا حتي روابط فرازناشويي هم داشته اند چرا مطالب روانشناسي كه خودشون به ديگران ميگن عمل نميكنن البته منظورم به همه نيست چون واقعا روانشناسهاي خوبي در جامعه ما هستند كه سعي ميكنم براساس صحبتهايي كه ميزنند عمل كنند البته نه فقط تو رشته روانشناسي در حرفه هاي ديگه هم اينجور افراد هستند.

وقايع ناگوار را ناديده بگيريم يا خير؟

۲۵ بازديد

روانشناسي غير علمي، ما را تشويق به نديدن واقعيت‌ها و اتفاقات ناگوار، فرار از احساسات منفي و اجتناب از اطلاعات مي‌كند! اما اين اطلاعات چقدر غيرمهم و غيرلازم هستند؟ اتفاقات و اطلاعات، به خودي خود، به ما آسيب نمي‌‌زنند يا دست كم، اين همه آسيب‌زا نيستند؛ بلكه تفسير و استفاده‌اي كه از آن‌ها مي‌كنيم ممكن است آسيب‌زا باشد.

جهان بيرون، هرگز خودش را با افكار من تنظيم نمي‌كند! مسائل من نيز با فكر نكردن، محو نمي‌شوند‌ و اتفاقاً هر چقدر ما سعي كنيم به چيزي فكر نكنيم بيشتر در ذهن ما تكرار مي‌شود و تاخير نيز در حل مسئله يا فرار از واقعيت، كار را براي ما سخت‌تر مي‌كند!

در رويكرد مقابله‌اي كنترل و سركوب، ما مي‌خواهيم علت‌ها را حذف كنيم تا دچار احساسات و افكار منفي نشويم! چون سلامت رواني را در اين مي‌دانيم كه مطلقاً هيچ حس بدي در ما نباشد! شما شايد بتوانيد در جهان بيرون، تنها چيزهايي كه البته تحت كنترل شماست را حذف كنيد؛ اما نمي‌توانيد اين رويكرد حذف و كنترل را براي جهان درون هم استفاده كنيد!

ما موجوداتي هستيم با گذشته و تاريخچه‌ و با خاطرات و تجربياتي... شما نمي‌توانيد محتواي فكري، احساسي و هيجاني اينها را در خودتان حذف كنيد؛ چه بسا سركوب و كنترل، آنها را شديدتر مي‌كند و از ميان خواب‌ها و اعمال ناآگاهانه‌ي شما سر بر مي‌آورند!

پرداختن به مصرف الكل، مواد مخدر، قرص‌هاي روانگردان، رفتار خودكشي، افسردگي، حملات اضطرابي، اعتياد به روابط جنسي، توهم مثبت، خوش خيالي و... اينها نمونه‌هايي از رفتارهاي كنترلي است‌ كه نتايجي جز بيماري، اجتناب از واقعيت و عدم روبرو شدن با مسائل نخواهند داشت.

اين روش‌هاي كنترلي مي‌خواهند بگويند اصلا قبل از اينكه دچار رنج و ناراحتي شوي، علت را حذف كن! اما شما چقدر كنترلي بر حذف و تغيير عوامل دروني و بيروني ناراحتي خود داريد؟ اين حذف و كنترل‌ها چه هزينه‌ها و تبعاتي براي شما به همراه دارند؟ به اينها خوب فكر كنيد.

مشكلات روانشناختي ما، زماني شروع يا تشديد مي‌شوند كه مي‌گوييم من نبايد بترسم! من نبايد گريه كنم! من نبايد الان دلتنگ كسي كه مرا ترك كرده باشم! من نبايد احساس تنهايي كنم! اين نبايدها ناشي از نپذيرفتن واقعيت و روبرو نشدن با احساساتتان است و به اين منجر مي‌شود كه شما واكنش‌هاي هيجاني انجام دهيد تا احساس رنجتان را هر طور شده، رفع و در واقع، سركوب كنيد!

مثلا براي اينكه احساس تنهايي نكنيد؛ با هر كسي از راه رسيد يا دل بستيد؛ ازدواج مي‌كنيد! براي اينكه احساس دلتنگي نكنيد؛ وارد رابطه جايگزين مي‌شويد! چون احساس بيهودگي و بي‌ارزشي مي‌كنيد يا چون از مشكلي در رنج هستيد؛ به سمت اعتياد و مصرف مشروبات الكي مي‌رويد! يا چون به شما خيانت شده و خشم داريد؛ شما هم با خيانت جبران مي‌كنيد! يا چون ترس از شكست داريد؛ هيچ كار جديدي را شروع نمي‌كنيد!

در تمام اين حالات، شما شايد موقتا آن احساس رنجتان را خفه كنيد كه فقط حس نشود؛ اما چون رفتار شما هيجاني و بر اساس انواع اجتناب صورت گرفته است؛ سالم، مسئولانه و عاقلانه نيست. پس هم از آسيب جلوگيري نمي‌كند و هم شما را به نتايج درستي نمي‌رساند! وقتي احساساتتان را نپذيريد؛ از آنها كوه مي‌سازيد و‌ به آنها دامن مي‌زنيد؛ پس شدت و مدت آنها، زياد و خارج از كنترل مي‌شود! مثلا يك غم طبيعي را تبديل به افسردگي مي‌كنيد!سوالات قبل ازدواج 

حتي ممكن است وارد توهمات مثبت شويد تا با افكار جادويي، احساس رنجتان را تسكين دهيد! ممكن است در كنترل خرافه يا اشخاصي كه شما را مسخ كنند قرار بگيريد تا احساس رنجتان حذف شود! اما هيچ راهي جز پذيرش واقعيت و احترام به حقيقت، شما را به صلح و سازگاري نمي‌رساند! وقتي واقعيت‌هاي خودتان را و ديگران را همان طور كه هستند بپذيريد؛ احساس قدرت و اعتماد بنفس مي‌كنيد.

مهم اين است آگاه باشيد فرار، انكار و توهم دارد به شما چه آسيب‌هايي مي‌زند؟ چه هزينه‌هايي براي شما به همراه داشته و چگونه شما را از اهداف و ارزشهايتان دور كرده است‌؟ خيلي اوقات حتي اين فرارها و انكارها، خودآگاهانه نيست و آگاهي نسبت به آنها موجب آشكار شدن و توقف آنها مي‌شود! با خودتان روبرو شويد و خود را با تمام آنچه هستيد بپذيريد!

منبع: مشاوره خانواده

تفاوت انسان خوش بين و انسان بدبين چيست؟

۲۳ بازديد

افكار، قدرتشان را از شما مي‌گيرند اما قادر مطلق نيستند كه شما هر چه فكر كنيد در جهان عيني و فيزيكي بيروني كه قواعد و قوانين تعريف شده‌اي دارد، تغيير ايجاد شود يا اتفاقي بيفتد! مثلا فكر كنيد و بدون هيچ عمل فيزيكي، چيزي جابجا شود يا صفحاتي از كتاب شما ورق بخورد!

بعضي افراد چنان روي قدرت افكار اغراق مي‌كنند كه ميان آنها و واقعيت بيروني، فاصله مي‌افتد و در نهايت، دچار توهم، از بي‌خود شدن و بيماري مي‌شوند!

فرض كنيد جايي از بدن شما به خونريزي افتاده است. اگر مثبت انديش خوش خيال باشيد مي‌گوييد: هيچ اشكالي ندارد! خيال مي‌كنم اصلا زخمي وجود ندارد و يا فكر مي‌كنم كه زخمم خوب شده است!

اما اگر مثبت انديش واقع‌بينانه باشيد تلاش مي‌كنيد كه آگاه شويد چه اتفاقي افتاده و زخمتان در اثر چه حادثه‌اي رخ داده است. آن را پانسمان مي‌كنيد و با تفكر مثبت، به روند طبيعي بهبود زخم مي‌كنيد.

در تفكر مثبت خوش باورانه، شما اصلا موارد منفي يا واقعيت‌هاي رنج‌آور يا خارج از ميل و خواسته را نمي‌بينيد و يا انكار مي‌كنيد! در تفكر منفي هم برعكس فقط روي موارد منفي تمركز مي‌كنيد!

مثلا از يك گل، فقط خار آن را مي‌بينيد و از زيبايي و عطر گل لذتي نمي‌بريد! شما مي‌توانيد سراسر زندگي‌اتان را پر از بدبختي و شكست بدانيد و يا بدون هيچ مشكل و احساس منفي! اين دو نوع تفكر، هر دو غيرواقع بينانه‌ و آسيب‌زننده هستند!سوالات قبل ازدواج 

مثبت انديشان خوش خيال، از تفكر مثبت، براي اجتناب از افكار منفي و مشكلات واقعي خود استفاده مي‌كنند. آنها براي توجيه ناتواني خود، در پذيرش رنج زمان حال، به افكار مثبت مبتني بر آينده پناه مي‌برند و تا وقتي كه واقعيت‌ها و اتفاقات، طبق ليست بايدها، خواسته‌ها و آرزوهاي آنها رخ ندهد؛ دست به دامن افكار مثبت هستند تا شايد دنيا با توجه به انرژي مثبت افكارشان، تغيير كند! تفكر مثبت، وسيله انكار آنهاست!

اما وقتي كه مجبورند درد و رنج واقعيت‌ها، اتفاقات و بيماريها را تحمل كنند خودشان را سرزنش مي‌كنند كه حتما من جايي خطا فكر كرده‌ام! يا مثبت فكر نكرده‌ام يا آنطور كه بايد باور نكرده‌ام!

در نهايت هر اتفاق بدي در زندگي رخ بدهد را گردن باورهاي خودشان مي‌اندازند و خودشان هم نمي‌دانند چگونه بايد باور كنند تا اتفاق بيفتد! فقط مي‌گويند من درست باور نكردم تا شكست نخورم! در حالي كه وجود شكست‌ها و احساسات منفي، جزيي از زندگي طبيعي هر انساني است.

منبع: مشاوره خانواده