افكار، قدرتشان را از شما ميگيرند اما قادر مطلق نيستند كه شما هر چه فكر كنيد در جهان عيني و فيزيكي بيروني كه قواعد و قوانين تعريف شدهاي دارد، تغيير ايجاد شود يا اتفاقي بيفتد! مثلا فكر كنيد و بدون هيچ عمل فيزيكي، چيزي جابجا شود يا صفحاتي از كتاب شما ورق بخورد!
بعضي افراد چنان روي قدرت افكار اغراق ميكنند كه ميان آنها و واقعيت بيروني، فاصله ميافتد و در نهايت، دچار توهم، از بيخود شدن و بيماري ميشوند!
فرض كنيد جايي از بدن شما به خونريزي افتاده است. اگر مثبت انديش خوش خيال باشيد ميگوييد: هيچ اشكالي ندارد! خيال ميكنم اصلا زخمي وجود ندارد و يا فكر ميكنم كه زخمم خوب شده است!
اما اگر مثبت انديش واقعبينانه باشيد تلاش ميكنيد كه آگاه شويد چه اتفاقي افتاده و زخمتان در اثر چه حادثهاي رخ داده است. آن را پانسمان ميكنيد و با تفكر مثبت، به روند طبيعي بهبود زخم ميكنيد.
در تفكر مثبت خوش باورانه، شما اصلا موارد منفي يا واقعيتهاي رنجآور يا خارج از ميل و خواسته را نميبينيد و يا انكار ميكنيد! در تفكر منفي هم برعكس فقط روي موارد منفي تمركز ميكنيد!
مثلا از يك گل، فقط خار آن را ميبينيد و از زيبايي و عطر گل لذتي نميبريد! شما ميتوانيد سراسر زندگياتان را پر از بدبختي و شكست بدانيد و يا بدون هيچ مشكل و احساس منفي! اين دو نوع تفكر، هر دو غيرواقع بينانه و آسيبزننده هستند!سوالات قبل ازدواج
مثبت انديشان خوش خيال، از تفكر مثبت، براي اجتناب از افكار منفي و مشكلات واقعي خود استفاده ميكنند. آنها براي توجيه ناتواني خود، در پذيرش رنج زمان حال، به افكار مثبت مبتني بر آينده پناه ميبرند و تا وقتي كه واقعيتها و اتفاقات، طبق ليست بايدها، خواستهها و آرزوهاي آنها رخ ندهد؛ دست به دامن افكار مثبت هستند تا شايد دنيا با توجه به انرژي مثبت افكارشان، تغيير كند! تفكر مثبت، وسيله انكار آنهاست!
اما وقتي كه مجبورند درد و رنج واقعيتها، اتفاقات و بيماريها را تحمل كنند خودشان را سرزنش ميكنند كه حتما من جايي خطا فكر كردهام! يا مثبت فكر نكردهام يا آنطور كه بايد باور نكردهام!
در نهايت هر اتفاق بدي در زندگي رخ بدهد را گردن باورهاي خودشان مياندازند و خودشان هم نميدانند چگونه بايد باور كنند تا اتفاق بيفتد! فقط ميگويند من درست باور نكردم تا شكست نخورم! در حالي كه وجود شكستها و احساسات منفي، جزيي از زندگي طبيعي هر انساني است.
منبع: مشاوره خانواده