به فرض، اگر شما خودتان را فردي بيارزش تصور كرده باشيد؛ اطراف خود حصاري دفاعي ميكشيد تا كسي به شما نزديك نشود! هميشه احساس تهديد و ناامني داريد و فكر ميكنيد همه با شما مشكل دارند! راهبرد شما دفاع مطلق يا حمله قبل از تهديد است!
هيچ وقت اجازه نده كسي به تو نزديك شود! به آدمهاي غريبه، اعتماد نكن! هميشه تا احساس ناامني كردي فاصله بگير! اگر در خدمت ديگران نباشي آنها تو را ترك ميكنند! تو بيارزش هستي مگر اينكه خودت نباشي! بايد هميشه بدون اشتباه عمل كني وگرنه ديگران تو را نالايق ميدانند! در مورد احساساتت با كسي صحبت نكن و از هيچ كس درخواست كمك نكن!
اگر دقت كنيد قوانين بالا، حاصل باورهاي مطلق و شرطي شدهاي هستند كه در تمام ديدگاهها، رفتارها و روابط شما در زندگي تاثير دارند. وقتي دچار باورهايي مطلق باشيد؛ ذهن شما جايي براي پذيرش اطلاعات جديد و متفاوت با باورهاي قبلي نخواهد داشت. اطلاعات متناقض را انكار ميكند و شواهد مخالف را ناديده ميگيرد.
هدف من در اين مطلب اين نيست كه باورهايتان را حذف كنيد يا به سمت مثبت يا منفي ببريد. بلكه از شما ميخواهم آگاه به اين باورها باشيد و درستي و واقعيت آنها را زير سوال ببريد تا به باورهايي انعطاف پذير و واقع بينانه برسيد.
آيا شما تمام تجارب زندگي و تمام اطلاعات و شواهد متفاوت زندگي را براي تاييد باورهايتان در نظر گرفتهايد؟ آيا برداشتهاي خود از تجارب و وقايع زندگي را مورد سوال قرار دادهايد؟ آيا برداشتهاي شما يكسويه نبوده است؟ چقدر باورهايتان را مورد آزمايش قرار دادهايد و به آنها شك كردهايد؟
اصالت يعني هموني كه هستي باشي. به آنچه واقعاً هستي گوش كني و بر اساس باورها و ارزش هاي خودت تصميم بگيري. اصالت در واقع يعني ابنكه عيمقاً هر آنچه هستي رو بپذيري و بهش افتخار كني.
اصالت نداشتن يعني چه؟
از طرف ديگر اصيل نبودن يعني اينكه چيزهاي بيروني رو بر ارزش ها، نيازها و روياهاي خودت اولويت قرار بدي. وقتي بي اصالت ميشيم يعني داريم مهم ترين بخش هاي خودمون رو به حراج ميگذاريم.
بجاي اينكه براساس باورها، ارزش ها و سبك زندگي شخصي خودمون تصميم بگيريم؛ بر اساس پول، توجه، شهرت و يا پذيرشي كه از ديگران بدست مياريم تصميم ميگيريم.....تو منحصر به فرد و ارزشمند هستي و نياز به تائيد هيچ كسي نداري.......
به آساني سر سازش ندارم
هميشه در گريز و در گذارم
نمي مانم به يكجا بي قرارم
سفر يعني من و گستاخي من
هميشه رفتن و هرگز نماندن
هزاران ساحل و ناديده ديدن
به پرسش هاي بي پاسخ رسيدن
من از تبار دريا از نسل چشمه سارم
رها تر از رهايي حصار بي حصارم
ساحل حصار من نيست
پايان كار من نيست
همدرد و يار من نيست
كسي كه يار من نيست در انتظار من نيست
صداي زنده بودن در خروشم
به ساحل چون مي يايم خموشم
به هنگامي كه دنيا فكر ما نيست
براي مرگ هم در خانه جا نيست
اگر خاموش بشينم روا نيست
دل از دريا بريدن كار ما نيست
من از تبار دريا از نسل چشمه سارم
رها تر از رهايي حصار بي حصارم
لطفا مطلبمشاوره خانواده چيست؟را بخوانيد.
منبع: وبلاگ مطالب روانشناسي