اگر پدر و مادر شما در كودكي چيزهايي كه نياز بوده به شما ندادهاند يا مشكلاتي در ارتباط با آنها داشتهايد كه به شما آسيبهايي رسيده است؛ منتظر و طلبكار نباشيد كه كسي پيدا شود و اين خود شما كه وارد نقش قرباني شده است را نجات بدهد و تمام خلاءهاي عاطفي شما را پر كند!
اولا اين توقع و طلبكاري از ديگران، نشان ميدهد شما اين خود آسيب ديدهي اكنون را درك نكرده و نپذيرفتهايد و ميخواهيد كسي، خودي كه الان وجود ندارد را به شما بازگرداند!
دوماً چيزي كه شما نميتوانيد در خود پرورش دهيد و به خودتان بدهيد چگونه ميخواهيد از ديگران بگيريد؛ به طوري كه آن را باور نيز داشته باشيد؟! پس بهتر است ابتدا اين خود را در همين زمان و مكاني كه هستيد بپذيريد و به صلح برسيد و سپس در جهت شفاي آن قدم برداريد.
البته منظور من اين نيست كه از ديگران، حمايت عاطفي درخواست نكنيم اما مشكل ما از جايي شروع ميشود كه از مشكلات و آسيبهاي كودكي، براي خود و ديگران، داستان قرباني ساختهايم و از همه توقع داريم و طلبكار هستيم كه به ما چيزهايي بدهند كه در كودكي احتياج داشتهايم و اكنون نداريم و يا نيستيم!
وقتي از كودكي آسيبهايي ديده باشيد و در اثر اين آسيبها باورهايي منفي و مخرب نسبت به خودتان، ديگران و دنيا در شما شكل گرفته است؛ اگر شما را غرق محبت كنند و يا به شما توصيه كنند مثبت باش؛ حال دروني شما خوب نميشود!
چون وقتي افكار مثبت واقعبينانه ما در تناقض با عقايد و باورهاي منفي ما قرار بگيرند؛ براي ما بيارزش و بي تاثير خواهند شد و مغز ما فقط آن چيزهايي كه از كودكي باور كرده و حقيقت ميپندارد را ميپذيرد و باقي موارد را ناچيز ميداند يا انكار ميكند! باورهاي منفي لايه زيرين افكار ما هستند و ما آنها را قطعي و حقيقت مطلق ميپنداريم و ما افكار و فرضيههاي ذهني خود را بر اساس آنها پايه ريزي ميكنيم. تا باورها تغيير نكنند افكار و ارزيابيهاي ما تغيير نميكنند.
اگر در كودكي از چيزي يا محبتي يا محروم شديم يا پدر مادر در توانشان نبوده كه انتظاري رو كه داشته ايم برآورده كنند يا در برخي مراحل از زندگي انتظاراتي از نزديكان داريم كه برآورده نميشود دليل اين نيست كه آنان مجبور بوده اند و يا بايد تمام انتظارات ما را برآورده ميكردند و يا آنان بدهكار بودند ، به مرور زمان انسان خود درك ميكند در مسايل مادي احتمالا در توان طرف مقابل نبوده و در مسايل عاطفي هم درك ميكنيم كه يا اشكال از خودمان بوده و شايسته آن محبتي نبوده ايم كه انتظارش را داشته ايم يا طرف مقابل شايسته ابراز محبت به ما نبوده و يا رابطه اي كه باعث به وجود آمدن چنين توقعي از ريشه اشتباه بوده كه حتي انتظار محبت هم داشته باشيم و نيز احتمال آن هست كه مسايل روزمره و پيچيدگي هاي زندگي باعث شده كه از اين نياز غافل شوند يا غافل بشويم.
براي تغيير باورها، مطالعه كتابهاي زير را پيشنهاد ميدهم لطفا مطلبمشاوره خانواده چيست؟را بخوانيد.
منبع: وبلاگ مشاوره روان درماني