يك رابطه خوب، مشخصات متعددي دارد اما به دو ويژگي مهم اشاره ميكنم كه بسيار تاثيرگذار است. اين دو ويژگي را با دو سوال مطرح ميكنم.
آيا من در اين رابطه، از جهت فردي، اجتماعي، رواني، علمي، شغلي و... در حال رشد هستم و رابطه از اين جهات، تاثيرات مثبتي بر من دارد؟ البته منظور من اين نيست ديگري حتما بايد كاري كند من رشد كنم! شايد اصلا رشد در زمينهاي كه او ميخواهد من دنبالش نباشم يا من لازم ندانم رشد كنم! منظورم اين است حداقل مانع رشد نرمال من نشود.
سوال دوم اين است: آيا من خودم را در اين رابطه، دوست دارم و احساس خوشايندي نسبت به خودم دارم؟ حتما اين تجربه را داريد كه در كنار فردي، ممكن است بيشتر خوشحال، آرام و مهربان باشيد و در كنار فردي ديگر، عصبي، ناراحت و افسرده! در يك رابطه، ممكن است احساس ارزشمندي، زيبايي و شايستگي كنيد و در رابطهاي ديگر، احساس گناه، نازيبايي و ناكافي بودن!
افراد در روابط، شما را ناخودآگاه، به سمت گرايشهاي مثبت يا منفي ميكشانند! عدهاي باعث ميشوند خودِ خوب شما متجلي شود و عدهاي ديگر، بخشهاي منفي و ضعفهاي شما را آشكار ميكنند. البته اينكه آيا آنها باعث شدهاند يا خودتان داريد رابطه را به اين سمت ميبريد و يا هر دو موثر هستيد؛ سوال مهمي است و ممكن است پاسخ و قضاوت شما از واقعيت فاصله داشته باشد! پس نميتوانيد همه چيز را گردن ديگران بياندازيد و خودتان را بيتاثير فرض كنيد! ما در همه حال، در روابط، نقش داريم.
پس بهتر است اكنون به اين سوال پاسخ دهيد: آيا من هميشه وارد روابطي ميشوم كه به من احساس بدي در مورد خودم ميدهند و جلوي رشد من را ميگيرند؟ فكر ميكنيد چرا وارد چنين روابطي ميشويد؟! پاسخ اين سوال مهم است. چون طبيعي نيست كه شما هميشه وارد روابط بد شويد و الگوها و عادتهاي غلطي را در روابط تكرار كنيد!
نظرات
برعكس من ازينجور روابط فراريم! يعني اگه حس كنم تو ارتباطي حس بد دارم يا دارم پسرفت ميكنم سريع ازش خارج ميشم . چون ارتباط موثري نيست . وقتي هم خارج ميشم حالم خوب ميشه حس آزادي دارم اينجور روابط بهم حس خفگي ميدن.