ما در برابر هيجانات منفي ممكن است با چند روش مقابله كنيم. البته هيجانات مثبت غيرقابل كنترل نيز ميتوانند به ما آسيب بزنند!
يك روش كه قبل يا هنگام بروز هيجان انجام ميشود اين است كه خود را آگاهانه و بر اساس شرايط، از عامل هيجانزا دور نگه داريم؛ مثلا در موقعيتهاي پراسترس يا در روابط غيرقابل كنترل كه مجبور نيستيم باشيم قرار نگيريم يا موادي كه ميدانيم هيجانات ما را از كنترل خارج ميكنند مصرف نكنيم!
يا براي حفاظت از جان خود، در شرايط پرخطر قرار نگيريم يا خوراكيهاي پركالري را در منزل نگه نداريم و... اين اجتنابها چون موقعيتي و مقطعي هستند؛ ممكن است در مواقعي اثربخش باشند.
روشي ديگر اين است كه باورها و قضاوتهايي از خود كه عامل هيجاناتمان هستند را بررسي و افكار خطاي خود را پيدا كنيم. مثلا اين ديدگاه كه من نبايد دچار موقعيت چالش برانگيز شوم يا اينكه من اگر در موقعيتي رنجآور قرار گرفتم؛ اصلا نميتوانم آن را تحمل كنم يا من تحمل شكست يا ناكامي را ندارم
يا اگر فلان اتفاق بيفتد يا اگر كسي من را دوست نداشته باشد و يا اگر از فلاني جدا شوم؛ فاجعه است و... مسلماً من ديدگاهي دارم و در خود ميپرورانم كه خود موجب هيجانات منفي در من ميشود!
اما روشي ديگر هم وجود دارد كه افراد بعد از بروز هيجانات انجام ميدهند. مثلا سركوب هيجان يا اجتناب ذهني از هيجان، توهم و خوش خيالي، رويا پروري، اميدواري كاذب، پرت كردن حواس، پرداختن به فعاليتهاي انرژيبخش، آرام سازي خود و غيرهسوالات قبل ازدواج
برخي روشها نه تنها هيجانات شما را فروكش نميدهند بلكه باعث ميشوند بيشتر به هيجانات خود دامن بزنيد. مخصوصاً روشهايي كه شما را به سمت اجتناب از تجربه افكار و احساسات منفي ميكشانند. چون شما را مجبور ميكنند كه فكر كنيد به چيزي فكر نكنيد! تلاش براي حذف فكر يا جايگزيني آن با فكر ديگر، بيشتر به فكر منفي شما دامن ميزند.
اما اگر شما به مرور روي وجه بالغ و آگاه خود كار كنيد و موقعيتهايي كه باعث برانگيختن هيجاناتتان ميشود را دوباره ارزيابي كنيد و افكار خود را مورد بررسي قرار دهيد و اگر انتظارات مثبتي از توانايي خود در مقابله با شرايط استرسزا داشته باشيد؛ بهتر ميتوانيد با آن مقابله سالم داشته باشيد.
بنظرم مسئوليت پذيري يعني اينكه درسته كه اين مشكل (ممكنه) توسط ديگران در من و زندگيم ايجاد شده اما حالا در زندگي من وجود داره و ديگران هم توانايي اينو ندارن كه برام حلش كنند (نه اينكه الزاما نخوان كمكمون كنن يا مارو دوست ندارن)... پس بجاي سرزنش اونها و ادامه دادن اون مشكلات، چون ارزشمندم و لايق زندگي بهتر و روابط بهتر پس ميرم و حلشون ميكنم تا در ادامه ي زندگيم چيزهاي بهتري رو تجربه كنم????????????