۱- اگر به نقش خود در موقعيت يا مسائل زندگياتان اذعان نكنيد؛ نميتوانيد تغيير كنيد و اگر وجود چيزي را نپذيريد نميتوانيد آن را تغيير دهيد. اگر ميخواهيد در زندگي موفق شويد بايد آگاهانه موقعيت اكنون خودتان را تشخيص دهيد. بايد بدانيد كه اكنون دقيقاً كجا هستيد تا بدانيد به كجا ميخواهيد برسيد.
اگر ميخواهيد با واقعيت مواجه شويد بايد اجازه دهيد تا تمام باورها، عقايد و افكارتان، مورد سوال و بررسي قرار گيرند. بايستي حالت دفاعي به خود نگيريد و انكار نكنيد. از روبرو شدن با واقعيت، اجتناب نكنيد هر چند برايتان رنجآور باشد.
۲- گذشته خود را بررسي كنيد اما تحت كنترل آن در نياييد. گذشته شما نبايد بهانهاي براي شكستها و روحيه بد شما باشد بلكه بايد از آن بياموزيد تا تجربههاي بهتري را رقم بزنيد. كساني در گذشته، روي چشمان شما فيلتري گذاشتهاند كه روي نگاه شما به خودتان و دنيا تاثير گذاشته است.
در بررسي تاريخچه زندگياتان بايد اين فيلترها را بشناسيد و از ميان برداريد. اين فيلترها نبايد حال و آينده شما را تحت تاثير قرار دهند. ببينيد از پشت چه فيلترهايي به دنيا نگاه ميكنيد؛ آنها را زير سوال ببريد.
۳- احساس خود را با ادراكتان اشتباه نگيريد. ادراك شما برداشتي هست از آنچه حس و احساس ميكنيد. پس ممكن است در رنجي ناخواسته باشيد اما آن را موجب رشد خود برداشت و ادراك كنيد. ادراك و برداشت شما از اتفاقات، مهمتر و تعيين كنندهتر از خود اتفاقات است و اين معنا و برداشت شما از حوادث، با ديگران متفاوت و منحصر بفرد است.
ايم مطلب را بخوانيد: مشاوره خانواده چيست؟
پس اينكه چيزي چگونه است با اينكه شما يا ديگران آن را چگونه ادراك ميكنيد متفاوت است. هيچكس نميتواند شما را مجبور و كنترل كند كه چه استنباط و برداشتي نسبت به رنجهاي زندگي خود داشته باشيد يا نسبت به آنها چه واكنشي داشته باشيد. پس شما شايد نتوانيد حوادث زندگياتان را كنترل كنيد اما معنا و برداشتي كه از آنها داريد در اختيار شماست.
خوب نشد! فكرم عوض شد! حالم عوض شد!